چرا من همواره عصبانی هستم؟

به گزارش وبلاگ ورساچه، خشم احساسی است که بسیاری از مردم به علت عدم تمایل به ابراز آن یا اینکه شاید ندانند که چگونه آن را به طور سالم ابراز نمایند، آن را سرکوب می نمایند. همه ما در زمان های مختلف و به درجات مختلف احساس خشم می کنیم. خشم احساسی است که بخشی از تجربه انسان است. احساس خشم می تواند در زمینه های مختلف و اغلب به دلایل اساسی که هنوز آنها را درک نکرده ایم، ایجاد گردد. شاید ما در حال دفن احساسات و تجربیات گذشته هستیم و یک محرک کوچک منجر به طغیان عصبانیت می گردد و به نظر می رسد ما همواره عصبانی هستیم.

چرا من همواره عصبانی هستم؟

تجربه رفتار ناعادلانه، شنیدن انتقاد یا به سادگی به دست نیاوردن آنچه می خواهید، تنها تعدادی از محرک های بالقوه هستند. تجربه خشم می تواند از تحریک خفیف تا ناامیدی و تا خشم خشمگینانه متغیر باشد. بی حوصلگی را می توان اغلب به عنوان یک نسخه خفیف خشم در قالب نارضایتی از اتفاقی که در حال رخ دادن است در نظر گرفت.

این مقاله نحوه تأثیر خشم بر مغز، علائم خشم و چگونگی تأثیر خشم بر رفتار را پوشش می دهد.

خشم و مغز

قشر مغز بخش فعال مغز ما است که منطق و قضاوت در آن قرار گرفته است. قشر را می توان به عنوان استراتژی و مرکز کنترل مغز توصیف کرد. مرکز لیمبیک مرکز احساسی مغز ما است و به عنوان بخش ابتدایی تر مغز ما شناخته می گردد. در داخل سیستم لیمبیک ساختار کوچکی به نام آمیگدال وجود دارد، انباری برای خاطرات عاطفی که بعلاوه ناحیه ای از مغز است که مسئول واکنش های جنگ یا گریز ما به نام غرایز طبیعی بقا است. هنگامی که ما خشم را احساس می کنیم و ابراز می کنیم، از مرکز لیمبیک مغز خود استفاده می کنیم.

هنگامی که شخصی در حال تجربه و ابراز خشم است، از بخش تفکر (قشر) مغز استفاده نمی نماید، بلکه در درجه اول از مرکز لیمبیک مغز استفاده می نماید.

وقتی عصبانی می شویم، پاسخ جنگ یا گریز ما ایجاد می گردد و سیل هورمون هایی را آزاد می کند که باعث هشدار فیزیکی و احساسی می گردد. این عصبانیت سپس به فریاد، بی حوصلگی، ناامیدی و کلمات آزاردهنده تبدیل می گردد.

چرا ممکن است کسی احساس عصبانیت کند

خشم احساسی است که می تواند به دلایل مختلف ایجاد گردد. بعضی از این علل، درگیری های حل نشده عمیقی هستند که به آنها توجه نشده است، در حالی که دلایل دیگر شامل موارد زیر است:

  • بی احترامی یا رفتار ناعادلانه
  • احساس تهدید یا تجاوز
  • آسیب جسمی
  • احساس ناامیدی
  • احساس ناتوانی
  • سطوح بالای استرس یا اضطراب

مسائلی را در گذشته خود که می تواند به خشم شما یاری کند، شناسایی کنید. آیا در گذشته مورد آزار و تنبیه شدید قرار گرفته اید؟ آیا در کنترل خلق و خو و احساسات خود مشکل دارید؟ آیا احساس آرامش درونی ندارید؟ سناریوهایی را که شما را عصبانی می کند، شناسایی کنید، مانند نارضایتی از شغل، همسر، خود یا فرزندتان.

نشانه های خشم

  • فریاد زدن و داد کشیدن
  • فحاشی، ناسزا گفتن و تهدید کردن
  • یک خشونت فیزیکی مانند ضربه زدن به افراد، حیوانات یا اشیا
  • گوشه گیری و دور شدن از اجتماع
  • ایجاد آسیب به خود

علل

فرض کنید با یک موقعیت استرس زا روبرو هستید یا در حال تجربه قلدری یا شرایط منفی زندگی هستید. در آن صورت، تجربه خشم و ناامیدی، به ویژه در هنگام مواجهه با احساسات مزمن استرس، انزوا، و اضطراب طبیعی است.

به عنوان یک کودک یا یک بزرگسال جوان، ممکن است با روش های ناسالم و غیرمولد برای تجربه خشم بزرگ شده باشید. شاید والدین، مراقبان یا اعضای مسن خانواده شما احساسات خود را به شیوه ای سالم ابراز ننموده اند که سرریز شده و به بزرگسالی کشیده شده است.

تشخیص اینکه در دوران کودکی راه های سالمی برای مدیریت خشم خود نیاموخته اید، اولین قدم برای درک این است که چرا عصبانیت شما در بزرگسالی به احساسات و شرایط ناسالم تبدیل می گردد.

اگر رویدادهای آسیب زا در گذشته را تجربه نموده اید، احساس خشم به جامانده می تواند طبیعی باشد زیرا رویدادهای آسیب زا می توانند تأثیر پایداری بر روان شما داشته باشند.

یک درمانگر یا مشاور سلامت روان دارای مجوز می تواند به شما یاری کند تا به وسیله آسیب های گذشته، موقعیت های استرس زای کنونی و درگیری های زمینه ای دوران کودکی به امید ارائه هدایت و بهبودی به شما یاری کند.

عصبانیت و بازی کردن

خشم احساسی است که همواره نباید به آن عمل کرد. به عنوان مثال، ما می توانیم عصبانی شویم اما عصبانیت خود را به صورت ظاهری ابراز نکنیم. رفتار پرخاشگرانه ما اغلب با خشم همراه است. با این حال، هر کسی که عصبانی است، پرخاشگر نخواهد بود و هر رفتار پرخاشگرانه ای با خشم تحریک نمی گردد.

آیا خشم می تواند یک احساس مثبت باشد؟

جامعه ما به خشم به عنوان یک احساس منفی نگاه می نماید. بنابراین، ما اغلب نمی خواهیم به آن بپردازیم یا با پرداختن به آن احساس گناه می کنیم اما آیا وقتی خشم به درستی مورد توجه قرار می گیرد، می تواند به یک خروجی سالم تبدیل گردد؟

خشم زمانی مضر می گردد که آن را به عنوان سیگنالی برای اصلاح مشکل اساسی تلقی نکنید. خشم بدون توجه می تواند باعث ایجاد مسائل مهم تری مانند افسردگی، اضطراب، پرخاشگری و روابط شکسته گردد. احساسات، حتی خشم، در خدمت هدف هستند.

خشم سالم

خشم سالم شما را مجبور می نماید که در ابتدا مشکل را حل کنید زیرا نمی گذارید رفتارتان اصلاح نگردد. ثانیاً، چون نمی خواهید خشم شما به پرخاشگری تبدیل گردد، این خشم مفید است.

شناخت خشم و پرداختن به محرک های زمینه ای اولین قدم برای مقابله با خشم و برطرف هر گونه احساسات و افکار منفی مرتبط با خشم است.

هنگامی که از آن برای حل مسائل و تشخیص تعارضات استفاده می کنیم، خشم به طور بالقوه می تواند یک احساس مثبت باشد. مهم است که خشم خود را به عنوان یک احساس عادی بپذیریم و به جای اینکه بر روی آن به شیوه های منفی عمل کنیم، یاد می گیریم که آن را به شیوه ای سالم ابراز کنیم، بنابراین مجبور نیستیم آن را مانند یک وزنه سنگین حمل کنیم.

ابراز خشم خود به شیوه ای سالم به این معنی است که ما برای نفس کشیدن، کار کردن بر احساسات خود و ایجاد راهکار های سالم زمان می گذاریم.

این ممکن است به معنای نوشتن افکارمان، معین حد و مرزها قبل از عصبانی شدن، تشخیص هرگونه تعارض حل نشده یا ایده های اساسی، تشکیل یک برنامه، صحبت با دوستان و خانواده در خصوص احساساتمان و رفتن به سراغ درمان باشد.

قبل از اقدام فکر کنید

علیرغم این ایده رایج که ما باید خشم خود را ابراز کنیم تا ما را از بین نبرد، باید در ابراز خشم به فردی دیگر محتاط باشیم.

ابراز خشم خود به شخص دیگری سازنده نیست. ابراز خشم خود در هنگام عصبانیت ما را عصبانی تر می نماید و می تواند باعث آسیب و ترس طرف مقابل گردد، بنابراین او هم عصبانی تر می گردد و این به هیچکس یاری نمی نماید.

این به جای حل هر چیزی، شکاف در رابطه را عمیق تر می نماید. بنابراین، پاسخ همواره این است که ابتدا آرام باشید. سپس قبل از تصمیم گیری در خصوص آنچه که باید بگویید و انجام دهید، پیغام عمیق تر خشم را در نظر بگیرید.

منبع:

verywellmind

منبع: هفت گنج

به "چرا من همواره عصبانی هستم؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "چرا من همواره عصبانی هستم؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید